زکات اوراق مالی محمد موسی زکی
قسمت دوازد هم روایات باب زکات:
دستۀ دوم: رواياتى كه مشتمل بر بيان اين واقعه تاريخى است (كه در بدو امر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم تشخيص داد كه زكات را از نه چيز بگيرد و چيزهاى ديگر را ببخشد) اما يا صريح است و يا ظهور دارد. امامى كه اين واقعه را بيان مىكند مىخواهد بفرمايد حكم فعلى در زمان خودش نيز همينطور است و حكمى است ابدى كه بايد در جميع زمانها به آن اخذ نمود، گرچه يك حكم حكومتى از جانب پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم باشد:
«سالت ابا عبد الله علیه السلام عما تجب فيه الزكاة فقال: في تسعة اشياء: الذهب و الفضه و الحنطه و الشعير و التمر و الزبيب و الابل و البقر و الغنم و عفا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عما سوى ذلك.
فقلت: اصلحك اللّه فان عندنا حبا كثيرا، قال: فقال: و ما هو؟ قلت: الارز، قال: نعم ما اكثره، فقلت: أ فيه الزكاة؟ فزبرنى، قال: ثم قال: اقول لك: ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عفا عما سوى ذلك و تقول: ان عندنا حبا كثيرا أ فيه الزكاة؟.»[1]؛ محمد طيّار میگويد: از امام صادق علیه السلام از چيزهايى كه در آن زكات است پرسش نمودم، حضرت فرمود: در نه چيز: طلا و نقره و گندم و جو و خرما و كشمش و شتر و گاو و گوسفند، و پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم غير اينها را بخشيد. به حضرت عرض كردم: خدا شما را موفق بدارد در نزد ما دانهاى به وفور يافت مىشود، حضرت پرسيد: چيست آن دانه؟ گفتم برنج، حضرت فرمود: بله چيز بيشتر باد، پرسيدم: آيا در آن زكات است؟ حضرت مرا با ناراحتى از خود راند بعد فرمود: به تو مىگويم پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم غير اينها را بخشيد و تو مىگويى: در نزد ما دانه زيادى است آيا در آن زكات است؟»
«قال سمعته يقول: وضع رسول الله( ص) الزكاة على تسعة اشياء و عفا عما سوى ذلك: على الفضه و الذهب و الحنطه و الشعير و التمر و الزبيب و الابل و البقر و الغنم. فقال له الطيار و انا حاضر ان عندنا حبا كثيرا يقال له الارز، فقال له ابو عبد الله( ع) و عندنا حبّ كثير، قال: فعليه شيء؟ قال لا، قد اعلمتك ان رسول الله( ص) عفا عما سوى ذلك»[2]؛ شنيدم كه حضرت فرمود: پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم زكات را در نه چيز قرار داد و غير آن را بخشيد: بر نقره و طلا و گندم و جو و خرما و كشمش و شتر و گاو و گوسفند. در حالى كه من حاضر بودم طيار به حضرت گفت: همانا نزد ما دانه زيادى است كه به آن «برنج» گفته مىشود امام صادق علیه السلام به او فرمود: نزد ما نيز دانه زياد است. طيار گفت: آيا بر آن زكات است؟ حضرت فرمود: خير، تو را آگاه كردم بر اينكه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زكات از غير نه چيز را بخشيد.
«عن ابى عبد الله علیه السلام انه سئل عن الزكاة فقال: وضع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الزكاة على تسعة و عفا عما سوى ذلك: الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب و الذهب و الفضة و البقر و الغنم و الابل. فقال السائل: و الذرة، فغضب علیه السلام ثم قال: كان و الله على عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم السماسم و الذرة و الدخن و جميع ذلك. فقال: انهم يقولون انه لم يكن ذلك على عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و انما وضع على تسعة لما لم يكن بحضرته غير ذلك، فغضب و قال: كذبوا فهل يكون العفو إلّا عن شيء قد كان؟ لا و الله ما اعرف شيئا عليه الزكاة غير هذا، فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر.»[3]؛ از امام صادق علیه السلام درباره زكات سؤال مىكند، حضرت مىفرمايد: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زكات را در نه چيز قرار داد و غير آن را بخشيد: گندم و جو و خرما و كشمش و طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر. سائل گفت: و ذرّت، حضرت عصبانى شدند، بعد اينطور فرمود: بخدا قسم در عصر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم كنجد و ذرت و ارزن و جميع حبوبات وجود داشت. سائل گفت: مردم مىگويند: اينها در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نبوده، و پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم زكات را بر نه چيز قرار داد چون غير از نه چيز وجود نداشت، حضرت ناراحت شدند و فرمودند: دروغ مىگويند آيا عفو جز از چيزى كه موجود است امكان دارد؟ خير، بخدا قسم من چيزى غير از نه چيز كه زكات بر آن وضع شده باشد نمىشناسم، هر كس خواهد ايمان آورد و هر كس خواهد كفر ورزد.
بنابراین از ظاهر اين دو دسته روايات چنين استفاده مىشود كه زكات به حسب جعل و تشريع اولى آن از جانب خداوند، داراى موضوع وسيعى بوده، و ليكن پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان حاكم و سلطان مسلمين زكات را بر نه چيز قرار داد و غير آن را بخشيد، و از ظاهر روايات دسته دوم برمىآيد كه حكم حكومتى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم مخصوص به زمان خودشان نبوده، بلكه استمرار داشته و دائمى است.
[1] . وسائل الشعه، ج 6، ص 36، باب 8 از ابواب ما تجب فيه الزكاة، ح 12.
[2] . همان، ح 13.
[3] . وسائل الشعه، ج 6، ص 33، باب 8 از ابواب ما تجب فيه الزكاة، ح 3.