از جمله علائم حتمیه، کشته شدن نفس زکیه است یعنى: سیدى پاکدل که در مکه ى معظمه، بین رکن و مقام، بدون جرم و گناه به شهادت مى رسد.
از حضرت اباجعفر امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که آن حضرت فرمود:
یکى از علامات، کشته شدن مردیست از دودمان رسول خدا صلى الله علیه وآله در میان رکن و مقام و نام او محمد بن الحسن (نفس زکیه) است.
و در خبرى است که فاصله ى میان کشته شدن او و ظهور فرج بیشتر از پانزده روز نخواهد بود. و در حدیثى آمده است که فاصله ى بین کشته شدن نفس زکیه، و خروج حضرت قائم علیه السلام پنج روز خواهد بود. و در حدیث دیگرى وارد شده که این نفس زکیه از اصحاب حضرت مهدى علیه السلام است که آن حضرت او را پیش از ظهور خود نزد مردم مکه مى فرستد تا بشارت ظهور حضرتش را به مردم بدهد و چون او اظهار ظهور حضرت را مى نماید، اهل مکه بر او یورش مى برند و او را به قتل مى رسانند.از بررسى مجموع روایات وارده ى از معصومین علیهم السلام که در زمینه ى خروج (نفس زکیه) و کشته شدن او رسیده است، چنین استفاده مى شود که (نفس زکیه) سیدى است (حسنى) و از برخى دیگر مستفاد مى شود که او سیدى حسینى است، اما آنچه بیشتر به نظر صحیح مى آید این است که: نفس زکیه سیدى حسینى و مردى با تقوى و پر فضیلت و از اهل علم و عمل و صاحب نفوذ و با شخصیت است.
به هر حال: اگر این نفس زکیه حسنى باشد، غیر از آن سید حسنى و نفس زکیه اى است که در پشت کوفه یعنى نجف اشرف به شهادت مى رسد(1) و باز غیر از آن حسنى است که در مکه کشته مى شود، و همچنین غیر از آن (سید حسنى) معروف و مشهورى است که در برخى از روایات بعنوان حسنى و در برخى دیگر به عنوان حسینى معرفى گردیده و از خراسان قیام مى کند و ایران را متصرف مى شود و مردم ایران را از ظلم و بیداد ستم شاهى و شر قدر قدرتان و شهنشاهان نجات مى دهد و فرمانرواى مطلق ایرانیان مى گردد، بلکه این حسنى چنانکه توضیح خواهیم داد، آن سیدى است که اولا نامش محمد بن الحسن است (نه اینکه حسنى باشد) و دیگر اینکه شهادت، و کشته شدن او، بر دیگر شهادتها و کشته شدنها امتیاز دارد.
در مورد شهادت این سید مظلوم، آنچه از روایات استفاده مى شود این است که: وى در میان ملت خود، مقام و منزلت والائى دارد: و شخصیتى است که در هنگام خروج سفیانى به مدینه مى رود و در آنجا مسلمانان را به اتحاد و ترقى اسلام و وحدت و یکپارچگى دعوت مى کند و چون لشکریان سفیانى به مدینه رسیدند، او از مدینه بسوى مکه رهسپار مى شود و در آنجا نداى وحدت سر مى دهد و صداى خود را به مردم دنیا مى رساند، و مظلومیت و حقانیت آل محمد صلى الله علیه وآله را به جهانیان اعلام مى نماید.
بر اثر همین تلاش پى گیر و اظهار حق، پس از مدت کمى بعد از انجام مراسم حج، در بیست و پنجم ماه ذیحجه، در برابر خانه خدا و حرم امن او، در روز روشن در جلو چشمان حیرت زده ى برخى از مردم مکه بطرزى فجیع کشته مى شود و سر او را مى برند، و تا آن موقع هیچ کس، و هیچ فردى در کنار خانه ى خدا به این صورت کشته نشده و نخواهد شد. و اینجاست که این علامت از دیگر علامت ها جدا و ممتاز شده است.
از جمله ى حوادث دردناکى که در حجاز روى مى دهد. این است که اندکى پیش از ظهور حضرت صاحب الامر علیه السلام (سه سید) در آنجا یه شهادت مى رسند.
اول سیدى است که در مدینه بوسیله ى یک عراقى و پیروان سفیانى کشته مى شود و او پسر عموى نفس زکیه مى باشد، و دومى همان نفس زکیه است، که در بیست و پنجم ماه ذیحجه به شهادت مى رسد و پانزده روز بعد که روز عاشوراء و دهم محرم است، حضرت قائم علیه السلام قیام مى کند و سومى سیدى است حسنى که البته او در روایت بنام خود و نام پدر، معرفى نشده است.
در مورد شخصیت و نسب (نفس زکیه) که قبلا گفتیم (حسینى) است و نه (حسنى) در روایتى که خواهیم آورد حسینى بودن وى مشخص مى شود و اما اینکه چرا او را نفس زکیه گفته اند، اگر چه علت آن بر ما روشن نیست، ولى ظاهرا به سبب علم و تقوى و پرهیزکارى و خداجوئى اوست و چون در راه خدا و خدمت به خلق و روشن ساختن حق و حقیقت کشته مى شود، از این رو ائمه معصومین علیهم السلام او را به نفس زکیه ملقب ساخته اند.
اینک به روایاتى که در مورد نفس زکیه و پسر عموى وى و سید حسنى از زبان دربار ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است، توجه کنید.
1- در ضمن حدیثى که از رسول خدا صلى الله علیه وآله درباره ى نفس زکیه نقل شده چنین آمده است:
(ان المهدى علیه السلام لایخرج حتى تقتل النفس الزکیه، فاذا قتلت النفس الزکیه،غضب علیهم من فى السماء ومن فى الارض،فاتى الناس المهدى علیهالسلام فزفوه کما تزف العروس الى زوجها لیله عرسها)!.(2)
حضرت مهدى علیه السلام قیام نخواهد کرد تا زمانى که نفس زکیه کشته شود. چون نفس زکیه کشته شد، آنچه در آسمانها و زمین است بر آن مردم یعنى (بنى امیه) خشم خواهد گرفت، و امام مهدى علیه السلام ظهور خواهد نمود، و مردم فوج فوج و دسته دسته با پاى خود همانگونه که در شب عروسى، عروس را با خوشحالى به خانه ى داماد مى برند، به سرعت به طرف او رو مى آورند.
2- در روایتى که از امیرالمؤمنین علیه السلام رسیده چنین است:
(الا اخبرکم بآخر ملک بنى فلان؟ قیل: بلى، قال: قتل نفس حرام، فى یوم حرام، فى بلد حرام، عن قوم قریش، والذى فلق الحبه وبرا النسمه مالهم من ملک بعده غیر خمسه عشر لیله)!.(3)
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: آیا شما را از پایان حکومت بنى فلان خبر ندهم؟ عرض کردند چرا یا امیرالمؤمنین. فرمود: کشتن نفس محترمى که ریختن خون او حرام است - یعنى نفس زکیه - در روز محترم، در شهر محترم از طایفه اى از قریش. قسم به پروردگارى که دانه را شکافت و بشر را آفرید، پس از کشتن او به جز پانزده شب حکومت نخواهند کرد.
3- در ضمن روایت مفصلى که (جابر جعفى) از امام باقر علیه السلام درباره ى اوضاع عمومى آخر الزمان نقل کرده چنین آمده است:
(... ما اشکل علیکم، فلم یشکل علیکم عهد نبى الله صلى الله علیه وآله ورایته وسلاحه، والنفس والزکیه من ولد الحسین علیه السلام).(4)
اى جابر، اگر دیدن و شنیدن نشانه هائى که براى تو بر شمردم بر مردم دشوار باشد، پیمان پیامبر خدا و پرچم و اسلحه رسول خدا صلى الله علیه وآله و شهادت نفس زکیه که از فرزندان حسین علیه السلام است، همه دشواریها را برطرف مى کند، و دیگر مشکلى براى آنان نخواهد بود.
در این حدیث امام باقر علیه السلام نفس زکیه را از اولاد امام حسین علیه السلام دانسته و شهادت او را یکى از نشانه هاى بارز ظهور حضرت ولى عصر -عجل الله تعالى فرجه- قرار داده است، و البته ذکر نفس زکیه در اینجا بخاطر همان ممتاز بودن شهادت، و کشته شدن او به طور خاص است که وى را از دیگر علامتها جدا و ممتاز ساخته است.
4- در روایت دیگرى از امام باقر علیه السلام تعدادى از علامات را برشمرده، و ضمن شهادت نفس زکیه چنین یاد فرموده است:
(و قتل غلام من آل محمد صلى الله علیه وآله بین الرکن والمقام، اسمه محمد ابن الحسن النفس الزکیه).(5)
و از جمله ى علامات کشته شدن مردى از دودمان پیغمبر صلى الله علیه وآله است بین رکن و مقام که نام محمد بن الحسن و موصوف به نفس زکیه مى باشد.
5- در مورد چگونگى کشته شدن نفس زکیه در ضمن روایتى که از امام باقر علیه السلام نقل شده چنین آمده است:
حضرت قائم علیه السلام به یاران خود مى فرماید: اى قوم اهل مکه مرا نمى خواهند ولى من براى اینک با ایشان اتمام حجت کنم کسى را به سوى آنها مى فرستم تا آنچه شایسته است که شخصى مانند من با آنان اتمام حجت کند که به ایشان بگوید.
آنگاه مردى از یاران خود را مى طلبد وبه او مى فرماید: برو نزد اهل مکه و به آنها بگو اى اهل مکه من فرستاده ى فلانى هستم، و او به شما مى گوید:
ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستیم و از ذریه محمد صلى الله علیه وآله و سلاله ى پیغمبرانیم ما مظلوم واقع شدیم و مردم به ما ستم نمودند و ما را آواره ساختند و از هنگام رحلت رسول خدا صلى الله علیه وآله تا امروز حق ما غصب شده است. اکنون ما از شما چشم یارى داریم و از شما یارى مى طلبیم، پس ما را یارى کنید.
وقتى که آن جوانمرد به این سخن تکلم نمود، بر او هجوم مى آورند و او را ما بین رکن و مقام به شکلى خاص سر مى برند و اوست نفس زکیه.(6)
پی نوشت ها:
1- در مورد نفس زکیه اى که در نجف اشرف به شهادت مى رسد در آینده سخن خواهیم گفت.
2- الحاوى للفتارى ج 2 ص 65 والملاحم والفتن ص 139 باب 63.
3- بحار الانوار ج 52 ص 234 وبشارة الاسلام ص 48.
4- بحار الانوار ج 52 ص 224-223.
5- بشارة الاسلام ص 100.
6-بحار الانوار ج 52 ص 307 حدیث 81.
بخش مهدویت تبیان
منبع: زمینه سازان انقلاب جهانى حضرت مهدى علیه السلام
نویسنده: سید أسد الله هاشمى شهیدى